تو رفتی انگار که من از اولش نبودم..

من اما میمانم..انگار که تو تا آخرش

هستی.

مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...

مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه

مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه

مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه

مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ...

زمــآنـے ڪه دلت گرفت چگونه و با چه رویـے

سر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :

خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم ... پس چه شد ؟

ﺍﯾــــﻦ ﺭﻭﺯﻫــــﺎ ﻓﺎﺻﻠــﻪ ﻋﺸـــﻖ ﻭ ﻓﺎﺣﺸﮕـــﯽ ﺩﺭ ﺣﺪ

ﯾﮏ ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ...

ﺷﺒــﯽ ﮐــﻪ ﻓـــﺮﺩﺍﯾﺶ ﻧﻤﯿـــﺪﺍﻧﯽ ﻋﺎﺷـــﻖ

ﻣﯿﺨــﻮﺍﻧﺪﺕ ﯾﺎ ﻓﺎﺣﺸـــﻪ!!!

ﺑـــﻪ ﻫﻤﯿــــﻦ ﺳـــﺎﺩﮔـــــﯽ

بعضی وقتها ،

بعضی ها ،

تو بعضی موقعیت ها ،

.

نمیدونن چقدر " بودنشون " به آدم ، آرامش میده !

.

اما اونها

.

.

دقیقا تو همون لحظه ها ،

تنهات میذارن !!!!

نترس…

اگر هم بخواهم از این دیوانه تر نمی شوم

گفته بودم بی تو سخت می گذرد بی انصاف

حرفم را پس میگیرم…

بی تو انگار اصلا نمی گذرد!…

تورا از خاطره ها

پاک نميکنم

بگذار بماني

تا يادم بماند

چه طعم تلخي دارد

...
د

ر

و

غ

که ميتواند حتي

شيريني عشق و اعتماد را

زهر مار کند ....

ﻳﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻴﺮﺳﻪ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻲ ﺑﻬﻢ ﻭ ﻣﻴﺸﻨﻮﻱ : ﻣﺸﺘﺮﮎ

ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﺍﺳﺖ ... ﺍﻳﻦ ﺗﻼﻓﻲ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ

ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﻣﻮﻧﺪﻧﺎﻡ ... ﻳﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻴﺮﺳﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ

ﻣﻴﺰﻧﻲ ﮎ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺖ ﻫﻴﭻ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﻤﻴﺪﻡ ﻭ

ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻳﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺭﺍﻳﮕﺎﻥ ﻣﻴﺪﻡ ... ﺍﻳﻦ

ﺗﻼﻓﻲ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﻴﺨﻴﺎﻝ ﺑﻮﺩﻧﺎﺕ ... ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻴﺮﺳﻪ ﮐﻪ

ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺑﻲ ﻣﻴﻠﻲ ﻣﻴﮕﻢ: ﺑﻌﺪﺍ ﺑﻬﺖ ﺯﻧﮓ

ﻣﻴﺰﻧﻢ ... ﺍﻳﻦ ﺗﻼﻓﻲ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﻲ ﻣﺤﻠﻴﺎﺕ .... ﻳﻪ

ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻴﺮﺳﻪ ﮎ ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻲ ﻣﻴﮕﻲ ﻋﺸﻘﻢ ﻭ ﻣﻨﻢ

ﺗﻮﻱ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻬﺖ ﻣﻴﮕﻢ ﻋﺸﻘﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ ... ﺍﻳﻦ ﺗﻼﻓﻲ

ﺭﻭﺯﺍﻳﻲ ﮎ ﺑﻬﻢ ﻣﻴﮕﻔﺘﻲ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ ... ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻱ

ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻴﺮﺳﻪ ﮐﻲ ﻣﻴﮕﻲ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻢ

ﻣﺰﺍﺣﻤﺖ ﻧﻤﻴﺸﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ .... ﺍﻳﻦ ﺗﻼﻓﻲ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﻲ

ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻴﺨﻴﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻱ ﭘﺲ : ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻨﻲ ﻫﺎ

ﻧﺒﺎﺵ ؛ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﺩ ﺍﺳﺖ!!!

غریبه با نگاه اشنا امد

با تبسمی عریان امد..!!

عاشقم کرد

عاشقش کردم..!!!

و روزی بی هوا

دوباره باز

غریبه شد

غریبه رفت

ومن دیوانه

هنوز

با خیالش

عاشقی می کنم ...!!!

یادمه بچگی هام

وقتی می رفتیم قبرستون یا امام زاده

 
تمام سعیمو می کردم تا پاهام رونذارم روی قبرا !

تا روی یکیشون پام می رفت، جیگرم آتیش می گرفت

چشامو می بستم، زودی تو دلم براش صلوات می فرستادم

چند سال گذشت..... من بزرگتر .... مرده ها بیشتر

قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر

نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت

برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم

اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم

ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم

این روزها چقدر راحت روی زنده ها واحساس ها پا می ذاریم

""کاش همون بچه می موندیم""

نقـاش بـاشـی!

چـقــدر می گیـری

بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنـگ کنی؟

بـعـد بـرای دیــوار اتاق دلـم

یک روز آفتابی بکشی که نــــور آفتـــاب تا میـانه اتاق آمـده باشد

راستــی مـــن روی صـــورتــم یـــک خنــده می خـــواهـــم...

نــرخ ِ خـنـده که گــران نیســــت؟